الهام ظریفیان | شهرآرانیوز؛ مهدی عشقی رضوانی مستندساز، نویسنده، پژوهشگر و محقق تاریخ شفاهی اهل مشهد است که تاکنون کتابهای «قندانهای همیشه پر» و «ماکسیم بر بام» (خاطرات مردم مشهد از قیام مسجد گوهرشاد) را در مقام محقق به چاپ رسانده است. او همچنین کارگردانی مستندهای «روزگار غریب»، «جهاد دائمی به سبک ولی» و «سردار دل ها» را بر عهده داشته است.
او اوایل امسال مستند «بی حجابی اجباری» را که حاصل پژوهشهای او در طول سالهای گذشته در موضوع کشف حجاب رضاخانی در مشهد بوده است، ساخت. این مستند تاکنون چندین بار از شبکههای مختلف تلویزیون پخش شده است. هم زمان با سالروز واقعه تاریخی کشف حجاب با وی گفت وگوی کوتاهی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
من به همراه یک تیم پژوهشی از سال ۹۳ تا ۹۶ یک پروژه تاریخ شفاهی درباره قیام گوهرشاد و سالهای کشف حجاب رضاخانی را برای دفتر مطالعات انقلاب اسلامی کار میکردم. در این پروژه دنبال آدمهای قدیمی میگشتیم که از سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ خاطره داشته باشند. توانستیم با حدود هزار نفر در مشهد و روستاهای اطراف آن مصاحبه بگیریم. این عده یا خودشان شاهد عینی روزهای کشف حجاب بوده اند، یا به نقل قول از پدر و مادرهایشان خاطرات آنها را تعریف میکرده اند. این پروژه آن قدر برای من جالب بود که بعد از پایان آن دنبال فرصتی بودم که بتوانم مستندی هم درباره آن تولید کنم.
چیزی که برای من در این قضیه جذابیت داشت این بود که در آن سالها خیلی از دختران ایرانی به خاطر قانون منع حجاب از تحصیل بازمانده بودند. آنها مجبور بودند بین ادامه تحصیل و حجاب یکی را انتخاب کنند و به خاطر پیشینه دینی و فرهنگی خود مجبور شده بودند از ادامه تحصیل انصراف بدهند. این برای من خیلی جالب بود که رضاخانی که گفته بود میخواهد تمدن جدیدی ایجاد و زن را مترقی کند، با این کار جلوی پیشرفت خیلی از زنان را گرفت. قبل از رضاخان ما سابقه تحصیل دختران را داشتیم. حتی در مشهد مدارس دخترانه داشتیم.
ما تحقیقی انجام دادیم که ببینیم وضعیت تحصیل دختران چگونه بوده است که رسیدیم به مدرسه فروغ السلطنه مشهد که سالها قبل از حکومت رضاخان توسط خانم فروغ السلطنه آذرخشی تأسیس شده بود. دیدیم چه جالب، مدرسه بود، دخترها درس میخواندند، ولی سالهای کشف حجاب خیلی از دخترها مجبور به ترک تحصیل شدند. حتی ما به صورت ویژه با چند نفر از این خانمها توانستیم مصاحبه بگیریم که فیلمهای آن هم موجود است. کم کم به ذهنم رسید که این موضوع را در دورههای مختلف تاریخی از جمله پهلوی اول و دوم و حتی در غرب (غرب به معنای عقیدتی و نه لزوما جغرافیایی) بررسی کنیم.
خیلی جالب است که حتی همین الان خیلی از کشورها مانع تحصیل دختران باحجاب میشوند، از جمله فرانسه، ترکیه، ارمنستان، الجزایر و انگلستان. به ذهنمان رسید برای این دوگانه تحصیل و حجاب یک کار مستند پژوهشی انجام بدهیم. طرحش را نوشتیم و فرستادیم سازمان هنری و رسانهای اوج. آنها با ساختش موافقت کردند و تیم تولید تشکیل شد و توانستیم کار را در مشهد تولید کنیم.
ما یک محقق تاریخ شفاهی در مستند داریم که مشغول پژوهش در موضوع دختران در مشهد است. او به اولین مدرسه دخترانه مشهد سر میزند و با مؤسس آن آشنا میشود. مدیر مدرسه به او میگوید طبق آنچه در سابقه مدرسه موجود است در فاصله سالهای ۱۳۱۴ تا ۱۳۲۰ افت زیادی در تحصیل دختران اتفاق افتاده و میزان ثبت نام دختران در این مدرسه به طرز چشمگیری کم شده است.
پژوهشگر حساس میشود که علت آن را بفهمد. وقتی تحقیق میکند متوجه میشود آن سالها به خاطر قانون منع حجاب خیلی از دختران در مدرسه ثبت نام نکرده بوده اند. در هنگام پژوهش سری به دانشگاه فردوسی میزند و با دکتر هادی وکیلی، استاد تاریخ، صحبت میکند. او هم این قضیه را تأیید میکند و توضیح میدهد که قانون منع حجاب چه بوده است و در سالهای تصویب این قانون چه تغییراتی در تحصیل دختران رخ میدهد. از آن موقع محقق به این نتیجه میرسد که موضوع پروژه اش را از روی دختران محصل مشهدی به دوگانه تحصیل و حجاب برگرداند.
با راهنمایی اساتید میرود دنبال نمونههایی در ادوار تاریخی مختلف و چند خانم را پیدا میکند که در ایام کشف حجاب از تحصیل بازمانده اند و چند خانم هم که در زمان پهلوی دوم به خاطر حجم ابتذالی که در مدارس بوده است از تحصیل منصرف شده اند. نمونههای زیادی هم از دختران خارجی در کشورهای مختلف پیدا میکند که به خاطر حجاب از تحصیل منع شده اند. یکی یکی اینها را در طول مستند بررسی میکند و به مخاطب نشان میدهد.
ببینید همین درگیریهای تاریخی که زنان برای حفظ حجاب داشتند و ما در این مستند نمونههای زنده آنها را نشان دادیم این موضوع را ثابت میکند که حجاب تا چه حد در فرهنگ و تمدن ما بوده است. اما شبهههایی که بعدا ایجاد شده اند مربوط میشوند به نقطه درگیری تمدنها که الان ما در اوج درگیری تمدنی هستیم. مهمترین مسئلهای که دشمن روی آن دست گذاشته زن است و میداند که اگر حجاب زن را بزند، خیلی از موضوعات دیگر را به راحتی میتواند بزند. ما در این مستند میخواهیم بگوییم زنان در هیچ جای دنیا نباید به خاطر داشتن حجاب از حق تحصیل که یک حق تثبیت شده برای هر انسانی است محروم شوند.
بهترین چیزی که میتواند این برهه از تاریخ معاصر ما را ثبت کند تولید آثار هنری است. اما در عمل آثار زیادی تولید نشده اند. در سالهای بعد از کشف حجاب به خاطر خفقانی که در جامعه بوده هنرمندان نتوانسته اند تولید کنند. امروز هم به نوعی دیگر به فراموشی سپرده شده است، درصورتی که در این باره سوژههای خوب و بومی و در دسترسی وجود دارد. هر هنرمندی در اطرافیان خودش هم که بگردد، کلی سوژه مرتبط پیدا میکند.
چرا، به ندرت انجام شده است. در حد انگشت شماری در سه چهار سال اخیر که موضوع زنان در انقلاب اسلامی مهم شده کارهای پراکنده و کوچکی انجام شده است.
خود انتقال همین موضوع که روزی زن ایرانی به خاطر حفظ حجاب میجنگیده است امروز بیشتر از همه جای کار دارد. خیلی از همین دختران نوجوانی که امروز میگویند ما حجاب اجباری نمیخواهیم، شاید ندانند که مادربزرگ هایشان کسانی بوده اند که به خاطر حفظ حجاب میجنگیده اند. اگر این پیام از مادربزرگها به نسل امروزی انتقال داده شود، قطعا میتواند خیلی مؤثر باشد. وظیفه هنرمند این است که بیاید و همین قصههای مادربزرگها را تبدیل به محصول کند. یعنی هنرمندها در رشتههای مختلف بتوانند براساس قصههایی که موجود است نشان بدهند که زن ایرانی چه سابقهای داشته و چگونه حتی سالها برای حفظ حجابش جنگیده است.
نه، اگر قصه را بدانند و بدانند که در چه سنگری باید بجنگند که بازی نخورند، به نظرم اتفاقا خیلی هم به آنها آگاهی میدهد. آنها حرفشان این است که ما حجاب اجباری نمیخواهیم، درحالی که ما میگوییم اصلا چیزی به نام حجاب اجباری نداریم و اتفاقا بی حجابی اجباری داریم. حجاب که حتی قبل از اینکه اسلام به ایران بیاید، بوده است. خود ایرانیها قائل به حجاب بوده اند و اصلا داشتن حجاب و عفت را یک ایثار فرهنگی میدانند. این ظرافتها را به نظرم هنرمند با توان هنری خودش میتواند روی اثر هنری پیاده کند. جوری که مخاطب به موضوع حجاب تشویق شود، نه اینکه دفع شود. خیلی از آن فعالیتهای تبلیغی که میگویید اتفاقا اگر به وسیله هنر بیان میشدند خیلی بهتر میتوانستند اثرگذار باشند.
وظیفه دستگاههای سیاست گذار است که از طریق ایجاد قوانین و حمایتهای مالی و معنوی از هنرمندان در این حوزه ورود کنند تا هنرمندان تشویق به فعالیت در این عرصهها شوند. مجموعههای پژوهشی مانند دفتر مطالعات انقلاب اسلامی یا مرکز اسناد آستان قدس رضوی میتوانند از طریق در اختیار قرار دادن این محتواها و پژوهشهایی که در سالهای گذشته انجام شده است به هنرمندان کمک کنند. بسیاری از هنرمندان هستند که میگویند ما مایلیم در این حوزه فعالیت کنیم، ولی دستمان از لحاظ محتوا خالی است. اگر تیمهای پژوهشی باشند که به ما اطلاعات بدهند، میتوانیم اثر هنری تولید کنیم.
قطعا همین طور است. معمولا در این حوزهها سه ضلع داریم. یک ضلع راهبرد است که مثلا در این موضوع همان راهبرد کلان جمهوری اسلامی درباره حجاب است و توسط دستگاههای سیاست گذار تعریف میشود. یک ضلع پژوهش است که کار محققان و پژوهشگران و دفترهای مطالعاتی است. یک ضلع هم این است که اینها را تبدیل به درام و قصه کنیم. این میشود وظیفه هنر و هنرمند. اگر این سه ضلع در کنار هم قرار بگیرند، آثار هنری خوب و شایان توجه و اثرگذاری تولید میشوند.